تابستانی که دوستش خواهم داشت.

عطر تابستان پیچید زیر بینی ام

لپهایم گل انداخت..

مامان می گوید افتاب سوختی ِ است.

من می گویم شروع روزهایی ست که برای خودم باشم.


+ امتحانا تموم شد. من برگشتم :)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.