عطر تابستان پیچید زیر بینی ام
لپهایم گل انداخت..
مامان می گوید افتاب سوختی ِ است.
من می گویم شروع روزهایی ست که برای خودم باشم.
+ امتحانا تموم شد. من برگشتم :)