یاری که داد بر باد آرام و طاقتم را*

آنچه عجیب است عشق نیست، پیچ و خم های ذهن عاشق است. کسی که لبخند چشمها را از پشت کیبورد های تق تقی میفهمد و بغض های فروخورده ات را نفس می کشد. حساب می کند چند بار قبل از او دونقطه ستاره فرستاده ای و اگر کم باشد. اگر همیشه بعد از او دو نقطه ستاره فرستاده باشی با خودش خیال می کند:" ای داد بی داد محبتش کم شده. فکرش جای دیگری ست." حساب ِ "دونقطه پرانتز باز" هایت را دارد. می داند کدامشان ملیح است. کدامشان بی تفاوت و کدامشان پر از خستگی.
یک روز اگر همه ی دونقطه ستاره ها ته بکشد. اگر "دو نقطه پرانتز باز"ها خالی از هر حسی باشد. اگر یک ور ماجرا دلش به ماندن نباشد. آن ور ِ دیگر چکار کند؟ می دانم که حتما مسائل زیادی این بین هست. حتما چیزهایی شده که یک طرف ماجرا دلش به رفتن است. اما چه می شود اگر برای همیشه آن طرف ِ حسابدار ِ "دونقطه پرانتز باز"ها تنها بماند و ناباور به رفتن؟

*حافظ

نظرات 1 + ارسال نظر
فائزه شنبه 9 خرداد 1394 ساعت 22:49 http://sunflowers.blogsky.com

^_^

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.